
ماجرای شیرین اولین مداحی بانوی محله قائم
در هر محله، همیشه کسانی هستند که با صدای گرم و دلهای روشنشان، حال مجالس مذهبی را عوض میکنند و نامشان با خاطرههای معنوی و لحظههای ناب گره میخورد. عصمت حقیری، یکی از همان چهرههای آشنای محله قائم(عج) است؛ زنی که از کودکی با نوای قرآن رشد کرده و در مجالس دعای اهلبیت (ع) بزرگ شده است.
از سنین کم، قاری قرآن در مراسم فامیلی بود، اما هیچگاه خاطره شب میلاد امامرضا (ع) را از یاد نمیبرد؛ شبی که بیبرنامه و بیتمرین، اما با تمام وجود، برای نخستینبار در جمعی از بانوان مداحی کرد و مولودی خواند.
این اتفاق سرآغاز مسیری بود که حالا نزدیک به ۱۰ سال است ادامه دارد. از آن شب، او دیگر فقط قاری قرآن نبود؛ بانوان محله، صدای او را برای مولودیها و مداحیها هم خواستند و عصمتخانم حقیری با توکل به امام مهربانیها، قدم در راهی گذاشت که جز با عشق نمیتوان ادامهاش داد.
ماجرای آن شب، شیرین و دلنشین است؛ پر از اضطراب، توکل، لبخند، و تشویق. داستانی که شنیدنش، دل آدم را گرم میکند.
وقتی مولودیخوان غایب بود
حقیری در خانوادهای بزرگ شده است که سه برادرش مداح و ذاکر اهل بیت (ع) هستند. آنطورکه خودش میگوید، صدای خوب را از پدرشان به ارث بردهاند.
او آن روزی را که برای اولینبار در مراسم یکی از اهالی محله، مولودی خواند و برای امامرضا (ع) مداحی کرد، برایمان اینطور روایت میکند: شب میلاد باسعادت امامرضا (ع) بود. یکی از همسایهها مراسمی به همین مناسبت در منزلش برپا کرده بود. همانطورکه درحال خواندن دعا بودم چشمم به صاحبخانه افتاد که مضطرب و با یکی از خواهرهایش مشغول صحبت بود.
او سرش را که از روی کتاب دعا برداشت، دید دختر صاحبخانه مقابلش ایستاده است و میخواهد حرفی بزند. حقیری تعریف میکند: یکی از بانوان ادامه دعا را خواند تا بتوانم با او صحبت کنم. دختر صاحبخانه گفت «مادرم میگوید اگر میشود دعا را طولانیتر کنید؛ چون خانمی که قرار بوده بههمراه گروهش برای مولودیخوانی بیاید، برایش مشکلی پیش آمده است و کمی دیرتر میآید.»
اجرای این مولودی باعث شد سایر بانوان هم از من بخواهند که برایشان مولودی بخوانم
حقیری به میزبان میگوید که بیش از این جایز نیست میهمانان معطل بمانند و بهتر است به مردم بگویند که مولودیخوانی برگزار نمیشود. با اصرارهای عصمت خانم، صاحبخانه موضوع را با مهمانها مطرح و از آنها معذرتخواهی میکند.
اولین مولودی خوانی
صاحبخانه رو به حقیری میکند و میگوید: شما که زحمت قرآنخواندن و دعای توسل را کشیدید و صدای خوبی هم دارید، چرا مولودی نمیخوانید؟ این قاری قرآن و مداح محله قائم (عج) در ادامه لبخند میزند و میگوید: تا آن روز بین فامیل مولودی خوانده بودم، اما هیچوقت در جمع غیرفامیل اجرا نکرده بودم. به آن خانم هم همین را گفتم.
عصمتخانم بالاخره با اصرار صاحبخانه قبول میکند که مولودی بخواند. با گوشیاش بهدنبال متن مولودی برای آن روز میگردد. او حرفش را اینطور ادامه میدهد: بدون اینکه از قبل تمرین کرده باشم، شروع به مولودیخوانی کردم. البته ناگفته نماند که تپق هم زدم و گاهی اشتباه خواندم. اما درمجموع مجلسی گرم و بهیادماندنی شد.
وقتی مجلس تمام شد، خودش هم باور نمیکرد که توانسته است این کار را انجام بدهد؛ «در طول مولودی، چشمهای صاحبخانه از شادی برق میزد. برنامه که تمام شد، همه تشکر و ابراز لطف کردند. اجرای این مولودی باعث شد سایر بانوان هم از من بخواهند که برایشان مولودی بخوانم. حالا نزدیک به ۱۰ سال است که علاوهبر قرائت قرآن، مداحی و مولودیخوانی هم برای مجالس بانوان انجام میدهم.»
* این گزارش سه شنبه ۶ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۲ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.